ملت، همه‌ی دشواری‌ها را با یاد و نام مردی تحمل کرد که تمام عمر پر برکتش را در راه اسلام گذرانیده و اکنون با همه‌ی وجود، خود را وقف تحقق آرمان‌های اسلامی و احیای آیین محمدی کرده بود و در این راه، پیشاپیش همه‌ی امت اسلامی، با طراحان و مجریان انزوای اسلام و استضعاف ملت‌ها می‌جنگید.

شخصیت عظیم و قاطعیت بی‌مانند این رهبر بزرگ، سرانجام یکی از شگفت‌انگیزترین پدیده‌های تاریخ یعنی انقلاب اسلامی را به بار آورد و استقلال و آزادی را در کشوری که قرن‌ها در هجران آزادی و استقلال گذرانیده بود مستقر ساخت.

بدین ترتیب انقلاب و امام خمینی دو پدیده‌ی انفکاک‌ناپذیرند.

تحلیل انقلاب اسلامی ایران، بدون شناخت شخصیت رهبر بزرگ آن و تحلیل شخصیت چند بعدی و کم‌نظیر این چهره‌ی استثنایی زمان، جدا از شناسایی انقلاب، ممکن نیست.

او انقلاب اسلامی را آغاز کرده و به برگ و بار آورد و انقلاب اسلامی، او را در رفیع‌ترین جایگاه یک انسان افسانه‌ای نشاند و از او چهره‌ای جاودانه ساخت و این نبود مگر به توفیق الهی و به یُمن هم‌آوایی متقابل امام و امت.

او فرهنگ «تسلیم» را در جامعه دگرگون کرد و حصار ترس را فروریخت و ملتی را به سرچشمه‌ی پاک و زلال فطرت خدایی رهنمون شد. او بانی، رهبر، معلم و پدر انقلابی است که بزرگ‌ترین پدیده‌ی روزگار ماست.

انقلاب اسلامی، بی نام خمینی، در هیچ جای جهان شناخته شده نیست چرا که آغازگر زمزمه‌ی انقلاب، اوست و هم‌اوست که آن را در لحظات سخت و دشوار، رهبری کرده و از تنگناها گذرانیده و از انقلاب اسلامی مردم ایران، پدیده‌ی عظیم و اسوه‌ای جهانی پدید آورده است.

شک نباید کرد که هیچ انقلابی تنها با وجود و حضور رهبر به ثمر نمی‌رسد و در انقلاب ما نیز برکت حضور امام خمینی و نعمت بی‌بدیل رهبری او را دو عنصر دیگر تکمیل کرد: ایمان اسلامی و حماسه‌ی مردمی.

اما امام خمینی جدای از رهبری انقلابی، فقیه اسلامی یعنی: «مظهر آن ایمان» و مرجع تقلید یعنی: «تبلور اعتماد و دل‌بستگی مردم» نیز بوده است. او مانند پیامبران، با وجود خود، دین، سیاست، انقلاب، خدا و مردم را یک‌جا به بیننده‌ی کاوشگر ارائه می‌دهد و قیام او قیام انبیای الهی را به یاد می‌آورد.

او احیاکننده‌ی بینش دینی و برافروزاننده‌ی شعله‌ی ایمان و آفریدگار عظیم‌ترین حماسه‌ی مردمیِ دورانِ ماست

و این همه را با سخنان و پیام‌های خویش به انجام رسانده است.

مردم ما و مردم جهان، امام خمینی را از این سخنان و پیام‌ها شناختند و امروز نیز همین سخنان و پیام‌هاست که جهت حرکت انقلاب اسلامی را در ایران و جهان ترسیم می‌کند.

پیام‌های امام خمینی که از سالیان دراز تا امروز دل‌های مبارزان را گرم و آتش مبارزه را روشن و مشتعل نگه داشته است، سه ویژگی اساسی دارد:

  1. برانگیزانندگی خلق
  2. هدایت و ترسیم خط انقلاب
  3. ثبت دقیق تاریخ قیام و مبارزه‌ی مردم

[خصوصیت اول: برانگیزانندگی خلق]

مشخصه‌های بارز پیام‌های امام، تأثیر قاطع آن در برانگیختن مردم بوده و هست نه‌تنها در گذشته، که امروز نیز کلام ساده و بی‌پیرایه‌ی این مرشد و رهبر، جان شیفتگان حق و عدالت را مشتعل می‌کند و در آن، شور و هیجان می‌آفریند.

اقیانوس بی‌تلاطم و بی‌هیجان این ملت را که در طول سالیان متمادی، با تسلیم و سکون هم‌چون خصلتی طبیعی خو گرفته بود، هیچ چیز جز این فریاد شورآفرین نمی‌توانست چنین متلاطم و خروشان کند.

حکام ستمگر در طی قرون و اعصار، نیروی زیادی را صرف این کرده بودند که از ما، ملتی «دل‌مرده» و ناامید بسازند و دورنما و نتیجه‌ی هر نوع مبارزه با ستمگری را تاریک و محکوم به شکست جلوه دهند. فرهنگ ترس و یأس حاکم بر روابط اجتماعی، مبارزه‌ی ملت و قدرت طاغوت را به مثابه حکایت مشت و سندان، تبلیغ می‌کرد و شگفتا که در این تبلیغ، ظاهراً موفق هم شده بود. حکایت قدَرقدرت بودن شاهان ستمگر، عرصه‌ی ادبیات، شعر، سرود، ترانه، افسانه، ضرب‌المثل و همه‌ی مظاهر فرهنگی جامعه را تحت سیطره‌ی خود قرار داده بود. در این فرهنگ منحط، مستضعفان به  صورت قشری ناآگاه، مأیوس و بی‌آینده تصویر می‌شدند. و این اصل بی‌اساس که ستمگران برای حکومت کردن و ستم‌دیدگان برای زیر سلطه ماندن آفریده شده‌اند، از دوران‌های دور تاریخ تا روزگار ما به صورت اصلی ثابت و محتوم ترویج می‌شد.

در دوران سلطه‌ی چنین فرهنگی که برانگیختن مردم به مبارزه با حکومتی جابر و جائر، به زبان و قلمی هم‌تای زبان و قلمِ انبیاء نیازمند بود، کلام امام، دیوار سکوت قرن‌ها را فرو ریخت و مرگ را و جلاد را در نظر مردمی که به او امید بسته بودند، به یک اندازه خوار و حقیر و بی‌مقدار کرد. اغراق نیست اگر بگوییم که رژیم ددمنش برای خنثی کردن هر جمله از سخن و پیام امام، صدها گلوله به سوی پیروان او شلیک کرد و ناموفق ماند.

نگاهی به روزهای تاریخ‌ساز دوران اخیر، نشان می‌دهد که کلام امام چه آتشی در سینه‌ی آرزومندان و طالبان حق و قسط و آزادی برمی‌افروخت و دژخیمان طاغوت در برابر آن، چه می‌کردند.

 از 15 خرداد 42 تا 17 شهریور 57، صدها روز سخت و سرنوشت‌ساز در شهرها و روستاهای این کشور آفریده شد که در آن، رگبار گلوله‌ی مزدوران شاه سعی در خاموش کردن فریاد خلق داشت. در همه‌ی این روزها، نفس گرم امام، آتش مبارزه را شعله‌ورتر و فریاد خلق را رساتر کرد.

این سخن آتشینِ شعوربخشِ شورآفرین که روزی تنها در حوزه‌ی درس و بحث به گوش مستمعان می‌رسید و روح تشنه‌ی شاگردان متعهد را سیراب می‌کرد، پس از اندک زمانی، عامل تهییج همه‌ی ملت شد و اکنون در اقصی نقاط گیتی، زبان آرزوها و آمال میلیون‌ها مسلمان انقلابی جهان است.

اکنون این کلام که در کشورهای تحت سلطه به محرومان و ستمدیدگان امید می‌بخشد، افقی روشن در برابر دیدگان منتظرشان گشوده و خواب از چشم سلطه‌جویان ربوده است.

ابرقدرت‌ها، این بت‌های جدید جهانی امروز از نهیب این مرد لرزیده‌اند، زودا که به طنین فریاد پیروان او در سراسر جهان به خاک فروغلتند. و چنین است که او را امید مستضعفان جهان و ابراهیم زمان دانسته‌اند.

[خصوصیت دوم: هدایت و ترسیم خط انقلاب]

خصوصیت دومِ پیام‌های امام، هدایت امت و ترسیم خط حرکت انقلابی است.

سخن گیرا و روح‌بحش امام، پیوسته در لحظات تصمیم‌های سرنوشت‌ساز، تردید و ابهام را در دل‌های شکسته و راه روشن را ارائه کرده است.

در یک حرکت انقلابی، لحظاتی و مقاطعی پیش می‌آید که راه بر انقلابیون بسته شود و هنگامی که این حرکت از یک جمع کوچک و مخصوص به سطح وسیع ملت منتقل گردد، چنین مواردی بیشتر می‌شود و نهضت خون‌بار ما چه لحظات دشواری از این قبیل گذرانیده و دل‌های مخلص و عاشق مبارزه چه‌ها از دست کسانی که تخم تردید و ابهام می‌افشانده‌اند، کشیده است.

در نخستین طلیعه‌های نهضت در سال 41، در بروز اولین برخوردهای خشن و جدی، در هنگام رفراندوم فرمایشی محمدرضا، در حوادث پیاپی و بی‌سابقه‌ی سال 42 و گذرگاه‌های خطرناکی که روحانیت و طیف پیرامون آن و نیز همه‌ی مردم که در جریان آن قرار می‌گرفتند، هرگز پیش‌بینی آن را نکرده و نظیرش را از گذشته به یاد نداشتند، در حادثه‌ی استثنایی عاشورای آن سال که به قیام 15 خرداد منتهی شد و در حوادث تلخ و خونین بعد از آن و آن‌گاه در همه‌ی مقاطع مهم سال‌های بعد تا هنگامه‌ی شکوفایی نهضت، موارد بی‌شماری را می‌توان یافت که در آن، کاروان پر تلاش و پر انگیزه‌ی یاران انقلاب به دو راهی‌های صعب و پر حیرتی رسیده و راه را ندانسته است.

معمولاً در چنین مقاطعی، سرنوشت نهضت بسیار اضطراب‌انگیز و نگران‌کننده می‌شود. گمان کشانده شدن به انحراف و سازش یا به کاری نسنجیده و زیان‌بار یا به اختلاف و دوگانگی در عناصر اصلی مبارزه و آن‌گاه در همه‌ی مردم، در این موارد و در همه‌ی نهضت‌ها بسیار است و امیدِ به سلامت جَستن نهضت بدون داشتن راهنما و معلمی حکیم، بسیار کم.

در این لحظات حساس، در این هنگامه‌های ابهام و اشتباه و احیاناً یأسی که از ندانستن و راه نبردن برمی‌آید، رهبری امام خمینی همواره مشکل را گشوده و راه را نموده است. سخن امام، اطلاعیه‌ی کوتاه یا بلند امام، نوار سخن‌رانی امام که چون پیام‌آور قاطعی همه‌جا می‌رفت و به آن سوی همه‌ی درهای بسته می‌رسید، تردیدها را برطرف کرده و راه اختلاف را بسته است. همه فهمیده‌اند که چه باید کرد و چه باید گفت و چگونه. «اعلامیه» یا «نطق» امام دهان مخالفان را بسته و منطقشان را ضعیف کرده و ایمانی واضح و بی‌تردید در رهروان دمیده است.

بعد از پانزده خرداد- اولین حادثه‌ی خونین و دسته‌جمعی که کشتگان آن را تا هزارها نفر شمردند- از سوی چپ‌ترین تا راست‌ترین عناصر و جناح‌ها، زمزمه‌ی شک و تردید آغاز شد: چپ‌ها که به کمک پشتیبان خارجی بزرگشان می‌توانستند صدای خود را در همه‌جا بپراکنند، آن را یک شورش کور خواندند، کاری که از آن باید پشیمان بود و راه منتهی به آن را قطع کرد. بعضی از نام و نشان‌دارترین اسلامی‌ها هم آن را ضایعه‌ای می‌دانستند که بهترین و متدین‌ترین جوانان ما را که باید مروج اسلام باشند به کام مرگ داد و ما را تنها گذاشت!

میان این دو قطب، کم نبودند عناصر دل‌بسته به  سخن این و آن که نه فقط در آینده که حتی در گذشته- گذشته‌ای که در آن سهم داشتند- نیز به چشم تردید و بدبینی می‌نگریستند.

این گفته‌ها، فضا را با شک و دودلی آلوده بود ...

امام پس از آزادی از زندان و حصر- که در شب پانزدهم خرداد شروع شده و چند ماه به طول انجامیده بود- در اولین سخنرانی خود که پس از عطش چند ماهه‌ی مردم، ذره‌ذره جان آنان را سیراب می‌کرد، همه‌ی تردیدها را برطرف کرد و با ستایش از حرکت مردم در پانزدهم خرداد و تجلیل از شهدای حادثه و بازماندگانشان، آن روز و آن قیام و آن شهیدان را سازندگان تاریخ انقلاب و راه‌گشای راه‌های بعد ساخت.

سال بعد از حادثه‌ی خرداد در ماجرای مصونیت اتباع آمریکایی که یادآور کاپیتولاسیون ننگین بود، هیچ کس از مردم و مبارزان نمی‌دانستند چه باید کرد و راه، کدام است. آن به اصطلاح، مصلحان اجتماعی و ریش‌جنبانان فرنگ‌رفته و حقوق‌خوانده و ایران‌پرست که هیچ، مدعیان انقلابی‌گری و مبارزه با امپریالیسم و استبداد و امثاله نیز با آن همه ادعا و مدعا، نفَسی نکشیدند و اعتراضی نکردند و این خیانتِ تحقیرآمیز و حیثیت‌برباددِه را با سکوت ترس و تردید گذرانیدند. ملت از سوی هیچ یک از مدعیان، راهنمایی نشد. تنها فریاد امام خمینی و آن نطق افشاگر و روشنگر بود که با ذکر جزئیات، همه چیز را بر ملا و مردم را به معنای واقعی، رهبری کرد.

در طول تبعید، در سنگر تدریس فقه اسلام و در بالاترین و وزین‌ترین کرسی حوزه‌های علمیه و از حنجره‌ی یک مرجع تقلید محبوب و مردمی و شجاع در طول سالیان اختناق همواره راه دراز و دشواری را که در مقابل مردم ایران بود به آنان نمود و خط حرکت را ترسیم کرد. همیشه در دو راهی‌ها، راه درست را مشخص ساخت. همیشه در گیر و دار ترفندهایی که دشمن در داخل کشور می‌ساخت و شعارهایی که برای فراموش شدن شعارهای اصلی سرمی‌داد، و مایه‌های اختلافی که میان مردم می‌آفرید و جناح‌بندی‌هایی که از ناصر مبارز پدید می‌آورد، و هم‌چنین در هنگامه‌ی شدت عمل‌هایی که نشان می‌داد و تهاجماتی که نسبت به قشرهای مؤثر مانند روحانیون و دانشجویان می‌کرد و فشارهای بیش‌تر از اندازه‌ای که این‌جا و آن‌جا می‌آورد ... سخن، پیام و نظر امام بود که علاج و داروی قطعی محسوب می‌گشت. در این موارد همه به طور طبیعی منتظر بودند ببینند از نجف، از امام چه می‌رسد و هنگامی که می‌رسید همه‌ی آن را می‌نوشیدند و می‌نیوشیدند و دست به دست می‌گرداندند و آهنگ آن کلام ذر زمانی کوتاه همه‌جا را و همه‌ی دل‌ها را می‌گرفت، در سطح کشور پراکنده می‌شد و هیچ‌کس و هیچ‌جا را بی‌نصیب نمی‌گذاشت.

در سال‌های آخر اختناق، این راه‌نمایی‌ها، شتاب، قاطعیت و صراحت پیامبرانه‌ای گرفته بود. بر همه‌ی نظرات و سلیقه‌ها، بر همه‌ی تردیدها و دو دلی‌ها، بر همه‌ی ضعف‌ها و سستی‌ها فائق می‌آمد و در میان کوهی از مشکلات، ناباوری‌ها و ناتوانی‌ها، راهی به وسعت عبور یک ملت می‌گشود.

آخرین فصل مبارزه بر ضد رژیم تحمیلی شاه، یعنی از اوائل سال 56 تا 22 بهمن سال 57 سرشار از حوادثی است که در هر کدام نقش رهبری امام که در پیام‌ها، گفتارها و اعلامیه‌هایش متجلی بود، برجسته‌تر و نمایان‌تر از گذشته است:

  • کشانیدن مردم به مقاومت در برابر کشتارهای جمعی و ایجاد سلسله‌ی اربعینیات؛
  • روشنگری در باب نقش رژیم در فاجعه‌ی سینما رکس آبادان؛
  • وادار کردن مردم به مقاومت در برابر تهاجم مسلحانه و خونین رژیم؛
  • آماده‌سازی مردم برای بهره‌برداری از محرم سال 57 و اعلام «پیروزی خون بر شمشیر»؛
  • طرح شعار «شاه باید برود» آن هم در هنگامی که هیچ کس در داخل و خارج کشور به فکر این نسخه برای دردهای ایران نبود و هرگز کسی جرأت طرح آن به صور فرضیه را هم نمی‌کرد؛
  • اعلام مواضع قاطع در برابر دولت‌های ناپایدار ماه‌های اخیر و سلب هیبت و ابهت حکومت نظامی و سپس دولت نظامی؛
  • افشای چهره‌ی سالوس دولت مدعی ملی‌گری و ایستادگی قاطع در برابر تقاضای ریاکارانه‌ی رئیس آن دولت که می‌خواست در پاریس با امام ملاقات کند؛
  • پس از ورود به ایران، اعلام خلع دولت دست‌نشانده و تعیین دولت موقت، و آن‌گاه موضع‌گیری در برابر حوادث لحظه به لحظه‌ی انقلاب و خط‌دهی و راهنمایی مردم در عبور از مهم‌ترین گذرگاه تاریخ این کشور در طول چندین قرن.

در همه‌ی این حوادث، سخن امام و پیام روشن و بی‌ابهام او در میان اضطراب و تشویش گروهی و حیرت یا جهالت گروهی دیگر، همیشه حرف آخر را با قاطعیت گفته و راهی که مردم باید بپیمایند به آنان شان داده است. و البته بدون استثناء مردم هم همان راه را برگزیده و پیموده‌اند.

پس از پیروزی انقلاب در ده‌ها واقعه‌ی بزرگ و تعیین‌کننده، تنها کلام متین و سنجیده‌ی امام بود که خط انقلاب را از خطوط دیگر مشخص ساخته و مردم را بدان سوق داده است مردم از این دریچه همواره اراده‌ی خدا را شناخته و رفع شبهه‌ها و پاسخ سؤال‌های خود را یافته‌اند.

و به کجا می‌رفت کاروان انفلاب، اگر این رهبری الهی نمی‌بود و این ناطقه‌ی الهی نمی‌گفت؟!

[خصوصیت سوم: ثبت دقیق تاریخ قیام و مبارزه‌ی مردم]

پیام‌های امام در عین حال، زبان گزارش‌گر صادق و آیینه‌ی تاریخ مکتب و ملتی است که  هر لحظه‌ی آن با حوادث عظیم، همراه و عجین بوده است.

و این، سومین ویژگی این پیام‌ها و سخن‌هاست.

در این آیینه، راستی‌ها و درستی‌های انقلابی که ریشه در صدر اسلام دارد، منعکس است و این، فرصت مغتنمی است برای ملت انقلابی ما که بتواند انقلاب اسلامی را از تحریف تاریخی که از آفات هر انقلاب است، مصون بدارد. و نیز برای بینندگان و تحلیل‌گران که درست‌ترین روایت‌های تاریخی از این انقلاب بزرگ را در خلال این سندهای ارزشمند بجویند و از آن بهره ببرند.

در چهارده قرن گذشته، جویندگان حق و عدالت، صدها بار علیه ظلم و کفر و استکبار قیام کرده‌اند. اما قسمت اعظم این قیام‌ها یا توسط زورمندان و ستمگران سرکوب، یا به وسیله‌ی منافقان و معاندان از مسیر خود منحرف و یا توسط تاریخ‌نگارانِ سرسپرده و مزدبگیر حکام سلطه‌جو، تحریف شده است.

دشمنان انقلاب اسلامی ایران از بدو شروع انقلاب تا امروز این هر سه آفت را در مقابله با انقلاب، بارها آزموده‌اند و پس از این نیز خواهند آزمود.

ائمه‌ی کفر که در زمان ما به صورت دو ابرقدرت شرق و غرب و عوامل و اذناب آنان، جلوه کرده‌اند، اگر نتوانند انقلابی را که به هیچ قدرت بیگانه متکی نیست، سرکوب یا نابود کنند؛ از آن دو راه دیگر وارد خواهند شد.

نخست می‌کوشند تا انقلاب را از مسییر خویش منحرف کنند. و چنان‌که می‌دانیم عمال بیگانه در به انحراف کشاندن این انقلاب از هیچ سعی و تلاش فروگذار نکرده‌اند و از این پس نیز دست از توطئه بر نخواهند داشت.

در مجموعه‌ی پیام‌های امام، موارد زیادی وجود دارد که نقشه‌ی این عوامل، کشف و افشا و راهِ خنثی‌سازی آن، نشان داده شده است. این خط باید برای آیندگان محفوظ و مضبوط بماند.

اما اگر این رهنمودها با هوشیاری امت درآمیزد و راه انحراف را به تمام و کمال، سد کند، آن‌گاه دشمنان، راه تحریف تاریخ انقلاب اسلامی را در پیش خواهند گرفت.

آن‌ها، تاریخ‌نگاران مزدور را مأمور خواهند کرد تا حقایق و واقعیات تاریخی انقلاب اسلامی را به گِل و لای دروغ و تحریف بیالایند و با غبار جعل، سطح این آیینه‌ی شفاف را کدر کنند. این کار را غرب‌زدگان و شرق‌زدگان در همین قرن با نهضت مشروطه‌ی مشروعه کرده و مردم را از دست‌یابی به سرچشمه‌ی واقعیات تاریخی این قیام صددرصد اسلامی که از همان آغاز به انحراف کشیده شد، محروم ساخته‌اند.

قیام‌های علویان، سربه‌داران، قیام سید جمال‌الدین، قیام تنباکو و قیام جنگل و حتی نهضت ملی و بسیاری از قیام‌ها و جنبش‌های اسلامی و ایرانی دیگر از سرکوب، انحراف و تحریف توسط دشمنان مصون نمانده است.

مجموعه‌ی پیام‌های امام، صحیفه‌ی انقلاب ماست. این مجموعه، خط سیر انقلابی مردم مسلمان ایران را از آغاز تا پیروزی و از پیروزی تا امروز، ترسیم می‌کند. این مجموعه، جهت حرکت آینده‌ی ملت ما را نشان می‌دهد و محتوای آن، تکلیف و وظیفه‌ی ما را در فاصله‌ی دو قیام بزرگ- قیام سیدالشهداء (علیه‌السلام) و قیام مهدی موعود (ارواحنا له الفداء)- یادآور می‌شود.

اینک مجموعه‌ی پیام‌های امام، در برابر تاریخ گشوده است. هر جمله‌ی این کتاب عظیم، عصاره‌ی رنج محرومان است. اکنون شما مورخان، شاعران، نویسندگان، نقاشان و هنرمندان متعهد و مسئول قادرید رنج‌نامه‌ی ملت‌تان را با استفاده از آن، برای آیندگان بنگارید. شما اکنون بخشی از اصیل‌ترین و صریح‌ترین منبع یک حماسه‌ی عظیم دوران را در اختیار دارید. این، فرصت مغتنمی است که نباید آسان از دستش داد.

و اکنون شما ای ملت بزرگ و شما ای خدمت‌گزاران اسلام و مسلمین، آیینه‌ی تمام‌نمای آرمان‌ها، هدف‌ها، آرزوها و خواست‌های خود را در برابر دارید. نگاه مستمر بر این آیینه‌ی پاک را فریضه و رهنمودهای درس فراموش‌نشدنی انقلاب خود بدانید.

ملت ایران باید ناظر همیشه بیدارِ تک‌تک جملات هستی‌ساز این پیام‌ها باشد و انحراف از آن را بر کسی مجاز نشمرد چرا که استقلال را، آزادی را و جمهوری اسلامی را از این پیام‌ها دارد.

با این همه، این مجموعه، تاریخ کامل انقلاب اسلامی نیست. برای تدوین تاریخ کامل انقلاب اسلامی ایران باید: وصیت‌نامه‌ی شهیدان، تصویر جانبازان، آثار شکنجه‌ی طاغوت بر پیکر مبارزان و لحظه‌لحظه‌ی خاطرات دوران اختناق و نیز تداوم همان مبارزات با سرکردگان استکبار جهانی پس از پیروزی و ایثار بی‌دریغ همه‌ی مردم مسلمان و انقلابی ایران، به این مجموعه‌ی عظیم اسلامی و انسانی افزوده شود. این، کاری است که انجام آن از همت مورخان، شاعران، نویسندگان، گویندگان، نقاشان و همه‌ی هنرمندان متعهد و مسئول انتظار می‌رود.

من به سهم خود و به عنوان نمایده‌ی ملت ایران از همه‌ی دست‌اندرکارانی که تدوین این مجموعه، حاصل زحمات صادقانه‌ی آنان است، تشکر می‌کنم و ترجمه‌ی آن را به زبا‌ن‌های زنده‌ی جهان، به ویژه زبان‌های رایج در منطقه‌اسلامی، مؤکداً توصیه می‌کنم و زمانی را انتظار می‌کشم که پیروان خط امام خمینی و عاشقان انقلاب اسلامی ایران، در سراسر جهان، بتوانند این رهنمودها را به زبان خود مطالعه کنند. ان‌شاءالله.

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

سید علی خامنه‌ای»