دموکراسی غربی با مردم‌سالاری اسلامی تفاوت بنیادین دارد؛ در غرب، مردم ابزارند و تنها اهمیت آنان، پله‌بودنشان برای کسب قدرت سیاسیون است، ولی در فرهنگ اسلامی، مردم محور تحولات‌اند نه فقط پلکانی برای وصول به قدرت. یعنی اگر مردم نخواهند، «هیچ» تغییر ماندگاری در جامعه رخ نمی‌دهد. رشد و تعالی مردم، خودْ هدف است و اگر منصب و قدرتی هم هست، باید در خدمت این هدف باشد. و این تعالی، تنها از راه رشد معرفت و بیداری امکان‌پذیر است؛ «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (الحدید : 25) یعنی هدف از فرستادن پیامبران و انزال کتب، آن است که «مردم قیام کنند»، آن هم در جهت عدالت. یعنی مردم در ایجاد تحولات که مهم‌ترین آن‌ها تحقق عدالت است، فاعل اند نه منفعل. (البته عدالت هم بستر تحقق هدف نهایی، یعنی عبودیت است.) در حالی که در دنیای مدرن، غرض، چپاول هرچه بیش‌تر توسط سرمایه‌سالاران است، پس نباید مردم آگاه شوند چراکه بیداری مردم، مانع غارت ایشان است، پس باید اغفال شوند و در غفلت، از آراء آنان سوء استفاده کرد. یعنی دموکراسی در غرب نقطه‌ی مقابل مردم‌سالاری در فرهنگ اسلامی است.

به همین تناسب، تحزب در فرهنگ مدرن غرب با تحزب در مردم‌سالاری اسلامی متفاوت است؛ در غرب، هدف از حزب، سازماندهی آراء مردم در جهت کسب قدرت اعضای حزب است، ولی در فرهنگ انقلاب اسلامی، حزب باید تشکیلاتی باشد جهت افزایش معرفت و گسترش آگاهی در میان مردم و تحقق اهداف انقلاب.

انتخابات در جمهوری اسلامی نیز، تفاوتی اساسی با انتخابات در دیگر نظام‌های سیاسی دارد؛ انتخابات در جمهوری اسلامی، برآورد ادراک مردم و مطالبه‌ی ایشان از امام جامعه است که مبنای برنامه‌ی هدایتی امام نسبت به امت قرار می‌گیرد. پس انتخابات نتیجه‌ی فرآیند مردم‌سالاری اسلامی است و تنها زمانی می‌تواند نماد مردم‌سالاری اسلامی باشد که در همه‌ی مراحل آن، شاخصه‌های مردم‌سالاری اسلامی مراعات شود. اگر احزاب دخیل در انتخابات در پی کسب قدرت باشند یا از روش‌های اغفال‌گر در تبلیغات استفاده کنند، انتخابات، نماد یک مردم‌سالاری اسلامی نخواهد بود.

حتی در احزاب و گروه‌هایی که هدفی ارزشی/ اسلامی دارند، مشاهده می‌شود که برخی روش‌ها همچنان نگاه‌ها و روش‌ها غیر اسلامی است. یکی از این موارد، نگرش تحکم‌آمیز در ارائه‌ی پیشنهاد انتخاباتی است. یعنی جمعی از سابقه‌داران یا ... می‌نشینند و فهرستی از نامزدها را ارائه می‌دهند، و از منظر آنان، مردم- بدون آن‌که نظرات آنان در تهیه‌ی این فهرست دخالت داده شود- باید از آراء ایشان تبعیت کنند و به این فهرست رأی دهند. در سازوکار تهیه‌ی فهرست، چه مقدار نظرات مردم لحاظ می‌شود؟ یا صرفاً اما آیا در عمل، احزاب در ایران، کدام طریق را پیش گرفته‌اند؟

انتخابات در ایران، نماد مردم‌سالاری دانسته می‌شود، ولی آیا حقیقتاً در انتخابات، مردم سالارند؟